به گزارش ندای تجن- محسن طالبی شلیمکی به عنوان مشاور در حوزه سرمایه گذاری و توسعه کسبو کارهای نوین در حال فعالیت است و سال ها به عنوان مشاور سازمانها و نهادهای مختلف فعالیت داشته است.
گفتو گوی کوتاهی با وی درباره فعالیت مدیران کسبو کارها و نحوه برقراری ارتباط میان آنان و دانشگاه داشتیم که می توانید در متن زیر مطالعه کنید:
- در دوره کنونی با توجه به رشد تکنولوژی و متناسب با آن افزایش ارتباط میان کسبو کارهای مختلف، میزان اثرگذاری یادگیری مهارتهای نرم، مانند: فنون مذاکره و فن بیان و امثال اینها در موفقیت یک مدیر کسب و کار را چقدر میدانید؟
هر مدیری در هر سمتی در حال فعالیت است برای مشاوره دادن نیاز به داشتن یا یادگیری یک پکیج کامل روشهای مذاکره، فن بیان وهوش هیجانی بالا و امثال اینها برای توسعه فردی است .
حال برخی از افراد این ویژگیها را به صورت ذاتی دارند ومدیرانی که ندارند هم میتوانند آموزش ببیند و توسعه فردی خود را کامل کنند چون اگر ضعفی در هر کدام از قسمت ها باشد یک مانعی برای پیشرفت فرد محسوب میشود.
- بسیاری از مدیران از سیستم سازی طفره میروند و سعی دارند که نظرات خود را به شیوه علمی و کاربردی ترجیح دهند، نحوه آگاه سازی این مدیران نسبت به اهمیت سیستم سازی و قرار گرفتن افراد در وظایف تخصصی خود، چگونه است؟
هر سازمان، شرکت یا کسبو کاری اگر در درون خود سیستم ایجاد نکند، دچار مانع و ضعف میشود و ضعف در یکی از قسمتها که سبب شده تا سیستم شکل نگیرد ایجاد میشود، مانند ماشین که اگر یک قطعه در سیستم ماشین نباشد مسلما دچار مشکل و راه اندازی نمیشود.
امروز در بحث سیستم سازی در دنیا مقولهای به نام« Business intelligence»یا «هوشمندی کسبو کار» داریم به معنای اینکه خروجی کسب و کار کاملا هوشمندسازی شده و سیستماتیک است و تمام اجزا رصد و کنترل میشود و مشخص است که ضعف در چه نقاطی هست. حالا برخی مدیران به شیوه سنتی به هرحال علمی و یا کاربردی در مورد آن بحث می کنند و به آن معتقد هستند مسلما مغایر با بحث سیستم نیست .
اینکه مدیری بخواهد همچنین نگرشی داشته باشد خوب است اما این را باید بدانند که کاربردیترین روش این است که تمام فرآیند را در یک ساختار هوشمند کنید تا هم از لحاظ وقت صرفه جویی کنید و هم از لحاظ بهره وری راندمان خوبی را رقم بزنید و هم اینکه در هزینه هاتون صرفه جویی ایجاد شود، همان طور که میدانید هدف از پیدایش سازمانها کاهش هزینه است یعنی تمام فرآیندها را طوری سیتماتیک کنید تا هزینهها را کاهش دهد.
- نقش بخش تحقیق و توسعه در میزان موفقیت شرکتها چقدر است؟
به نظر بنده بخش تحقیق و توسعه یا آرندی یکی از ارکان کلیدی هر شرکت خدماتی یا واحد تولیدی است چون اگر واحد تحقیق و توسعه نداشته باشید هیچ وقت محصول جدیدی را خلق نخواهید کرد و دائم باید یک سبک و تولید را به جامعه ارائه دهید.
درواقع شرکتهایی پیشرو هستند که واحد آرندی آنان فعال است روند تولیدات در شرکتهای بزرگ چه در ایران، چه در خارج از ایران را ببینید شرکتها هر ساله محصولات جدید با توجه به نیاز جامعه، ذائقه و فرهنگ افراد عرضه میکنند، به طوری که تحقیق و توسعه حتی می تواند روی فرهنگ مردم کار کند و محصولی مطابق با فرهنگ آن جا به واحد تولید پیشنهاد دهد.
شرکتهایی که واحد تحقیق و توسعه ندارند یک ضعف بزرگ دارند و حتما با شکست مواجه میشوند؛ متاسفانه براساس تجارب بنده و پایش شرکتها این واحد آرندی در شرکت شهرکهای صنعتی ساری مغفول مانده است و مجزا دیده نشده است و شرکتهای بزرگی از این حوزه مغفول ماندند و میبینیم که مشکل در فروش و ارائه محصول جدید با قیمت تمام شده خوب و خارج شدن از گردونه رقابت هستند.
- به نظر میرسد با برقراری تفاهمنامه میان دانشگاههای استان و شرکتهای صنعتی، ارتباط میان بخش علم و صنعت نزدیکتر از گذشته شده است،رشد این روند را چطور پیشبینی میکنید؟
درمورد ارتباط صنعت و دانشگاه سالهای زیادی است که این ساختار در دانشگاهها به وجود آمد و همه به آن معتقد هستند اما در اجرا خیلی موفق عمل نشده است ولی فکر میکنم در سالهای اخیر مقداری این فرآیند پررنگ شده است اما دانشگاهها هم در نوع تدریس خودشان باید همگام با صنعت باشند،« صرفا ارتباط کافی نیست» بلکه توانمندسازی هم نیاز هست یعنی اساتید ما هم باید در حوزه آکادمیک خودشان فرآیند اجرایی هم داشته باشند تا دانشجویان بتوانند حوزه صنعت رادرک کنندو در حین آموختن، موارد اجرایی هم ببینند، این نباشد که در مدت 4سال و بعد از فارغ التحصیلی این افراد فرآیند ارتباط صنعت و دانشگاه را فراهم کنیم و لازم است که خود دانشگاه هم توانمندسازی کند.
مسلم است که صنعت در قسمت تجربی خود به هرحال به صورت اجرایی در حال فعالیت است اما نیازمند مسایل علمی دانشگاهها که قابلیت اجرایی شدن داشته باشند و در حد یک مقاله نباشد، است.
پس توصیه این است که دانشگاهها برای توانمندسازی اساتید خود اقدام کنند یا از اساتیدی بهره برند که کارهای اجرایی هم انجام داده و صنعت را درک کرده است، در آن صورت اعتماد خوبی میشود و تعامل خوبی میان صنعت و دانشگاه به وجود میآید.
- میزان اثرگذاری دورههای کوچینگ در پیشرفت فعالیت مدیران که معمولا این اواخر زیاد تبلیغ میشود، چقدر هست؟
در حوزه کوچینگ ، مدیران برای فعالیتهای خودشان نیاز به راهنما یا مربی دارند مانند کشتی که کشتیگیران بلد هستند که چطور کشتی بگیرند ولی همیشه یک مربی در کنارشان قدم به قدم آنان را راهنمایی میکند و این راهنمایی تنها در فنون نیست بلکه در روحیات، اخلاقیات و شرایط ورزش هم هست.
در حوزه کسبو کار هم همین است، کوچ فقط این نیست که در حوزه کاری صرفا یک مشاوره دهد بلکه مانند یک مربی و یک فرد امانت دار علاوه بر آشنایی با خصوصیات اخلاقی، رفتاری و کاری اون فرد به تبع آن برای فرد نسخه میپیچد و گام به گام با او پیش میرود تا بتواند موفق عمل کند چه در کسب و کار و چه در حرفهای بودن کارش.
البته این را بگویم که کوچ یک مسئله قدیمی نیست شاید واژهها خیلی زیاد تکرار میشود و پیش از اینکه به نتیجه برسند، برند میشوند؛کوچ یک واژهای است که در عملکرد بسیار عالی هست و خیلی نامش را میشنویم اما پیشرفت مربیان ما و کوچهای ما در حوزههای مختلف خیلی چشمگیر نیست شاید بگویم خود کوچها ابتدا باید از هر لحاظ کامل شوند و نسبت به رفتارها شناخت کامل داشته باشند وسپس وارد کوچینگ افراد شوند این مقوله مهم است در بحث توانمندسازی مربیان و کوچهای کسبو کار در کشور عزیزمان.
گفت و گو:نداکلایی