ارزيابي سفر رئيس‌جمهوري به روسيه
ارزيابي سفر رئيس‌جمهوري به روسيه
. مقتضيات جغرافيايي- سياسي، تجربه تاريخي و خطر وابستگي تام و تمام به يکي از قطب‌بندي‌هاي ايجاد شده در روابط قدرت در منطقه و دنياي کنوني، ايجاب مي‌کند که کشور بزرگ ما که از دير باز مطمح نظر قدرت‌هاي بزرگ بوده است، بايد با حفظ تماميت ارضي و منافع ملي، با همه ممالک مؤثر در جهان کنوني روابط حسنه داشته باشد و تنها مانع در اين مسير اعمال نظر يا سياست سلطه‌طلبانه از سوي بعضي قدرت‌هاي بزرگ است که ايران را در ايجاد يا توسعه رابطه خارجي‌اش با چنين قدرت‌هايي برحذر مي‌دارد. از هر منظري به سفر آقاي رئيسي به کشور روسيه بنگريم، بايد انجام اين سفر را به فال نيک بگيريم و منتظر آثار مثبت آن در روابط متقابل باشيم.

ندای تجن- سفر دو روزه حجت الاسلام رئيسي به روسيه را بايد از جهات مختلف ارزيابي کرد. البته اين سفر در صورتي مي‌تواند به گونه‌اي شايسته مورد مداقه قرار گيرد که ما همه اطلاعات ذي‌مدخل را در اختيار داشته باشيم، که چنين امري براي رسانه‌ها در هيچ سفر و توسط هيچ مقام و به هيچ کشوري ميسر نيست، الا اين که بين رسانه‌ها و دستگاه ديپلماسي کشور رابطه تبادل متقابل اطلاعات وجود داشته باشد. با اين حال، زماني ارزيابي منطقي ممکن مي‌شود که موضوعات مطرح شده بين سران دو کشور و هيأت‌هاي نمايندگي متقابل و نتايج به‌دست آمده روشن باشد؛ ضمن اين که حاصل اين‌گونه ملاقات‌ها، از منظر ديپلماسي، در کوتاه‌مدت ارزيابي نمي‌شود. با اين حال و با توجه به نوع بازتاب رسانه‌اي اين ديدار و مطالبي که جسته و گريخته در رسانه‌ها و شبکه‌هاي اجتماعي از سوي بعضي صاحبنظران منتشر شده، مي‌توان به چند و چون اين سفر پرداخت.

در بعد رسانه‌اي، خبرهاي سفر آقاي رئيسي و ملاقات ايشان با آقاي پوتين و سخنراني رئيس‌جمهوري در دوماي روسيه، در رسانه‌هاي خارجي که عادت دارند هر اتفاقي در ايران را زير ذره‌بين ببرند، يا منعکس نشد يا بازتاب بسيار محدودي داشت. از اين نظر مي‌توان، هم اين سفر را مهم تلقي کرد و هم پنداشت که اين رسانه‌ها اطلاع دقيق چنداني از محتواي گفتگوها نداشته‌اند. البته با توجه به تجربه درازمدت رسانه‌اي نگارنده در بازتاب اين‌گونه سفرها، مي‌توان فرض کرد که نوعي بايکوت خبري در رسانه‌هاي غير فارسي زبان آمريکايي و اروپايي اعمال شده است. رسانه‌هاي جهان عرب از جمله شبکه خبري الجزيره و الميادين و … و رسانه‌هاي کشورهاي دوست ايران از اين نظر مستثني هستند، زيرا از زمان شروع تا پايان سفر، آن را پوشش دادند. همچنين شبکه‌هاي فارسي‌زبان خارجي ازجمله بي بي سي فارسي، از ابتدا با عينک منفي به نخستين سفر آقاي رئيسي به روسيه پرداختند تا بگويند ايران به يکي از کشورهاي اقمار روسيه تبديل شده و هر قدر که روابط آن با آمريکا و متحدان آن مشکل پيدا مي‌کند، بيشتر به دامن روسيه مي‌غلتد.

نکته جالب ديگر درباره سفر آقاي رئيسي به مسکو، مقايسه تشريفات استقبال در سفرهاي رؤساي جمهوري قبلي ما به روسيه با ديدار آقاي رئيسي بود، و حتي يکي از سايت‌هاي داخلي اين ديدار را با نخستين ديدار رسمي شاه سابق از شوروي مقايسه کرد. البته مقايسه سفر در شرايط کرونايي و زمستان روسيه با ديگر سفرها شايد مقايسه خوبي نباشد، ضمن اين که ديدار رئيس‌جمهوري ما و وارد شدن ايشان به پايتخت روسيه، هر چند به دعوت ولاديمير پوتين انجام شد، يک « بازديد دولتي» با تشريفات کامل نبود که در آن سفراي خارجي مقيم به فرودگاه دعوت شوند و با ضيافت شام يا ناهار رسمي همراه باشد. با اين حال با استناد به متن ترجمه گفتگوهاي مطرح شده در ملاقات دو رئيس‌جمهوري، ذکر چند نکته ضروري است:1- در سخنان آقاي پوتين خطاب به آقاي رئيسي از واژه عاليجناب، يا استفاده نشد يا شايد يک‌بار به کار گرفته شد. اما در سخنان آقاي رئيسي اين واژه لااقل پنج‌بار به کار رفت که شايد تکرار آن ضرورت چنداني نداشت. 2- حجت الاسلام رئيسي با عادت کلامي متواضعانه‌اي که دارد در پايان صحبت‌هاي مقدماتي ديدار گفت: «بنده در خدمت شما هستم» و مترجم هم عين گفته ايشان را ترجمه کرد، و رئيس‌جمهوري روسيه هم پاسخ داد: «متشکرم»، که از نظر تشريفات متقابل کلامي رايج، بهتر بود اين تکمله پاياني به کار گرفته نمي‌شد. از اين نظر شايد بايد به مسئولان تشريفات وزارت خارجه و رياست‌جمهوري تذکر داد که اين‌گونه حساسيت‌ها را قبلا به اطلاع مقام رياست‌جمهوري برسانند.

3- يک نکته هم مربوط به عضويت ايران در سازمان همکاري شانگهاي است که در صحبت‌هاي دو رئيس‌جمهوري ابهام ايجاد کرد. آقاي پوتين در خوشامدگويي ابتدايي خود اظهار کرد: «ايران به عنوان عضو ناظر سازمان همکاري شانگهاي نقش مهمي ايفا مي‌کند.» اما آقاي رئيسي با اشاره به اين عضويت گفت: «عاليجناب من علاقمندم از شما به خاطر حمايت از عضويت کامل ايران در سازمان همکاري شانگهاي قدرداني کنم.» مسئولان وزارت خارجه بايد در اين رابطه براي شفاف‌سازي افکار عمومي توضيح دهند که آيا تشريفات قانوني عضويت کامل ايران در سازمان ياد شده در داخل، مسير خود را طي کرده است يا نه؟ در نهايت، ديدار آقاي رئيسي با مسلمانان در مسجد بزرگ مسکو از نظر مردمي بازتاب خوبي داشت.

وزير خارجه ايران در آخرين توييت خود نوشت: «گفتگوهاي مهمي با آقاي لاورف داشتيم. از همکاري ايران و روسيه در تسريع ساخت نيروگاه‌هاي جديد اتمي در ايران و توسعه همه‌جانبه همکاري‌ها در سايه توافقات اخير رؤساي‌جمهوري دو کشور تا توجه به امور کنسولي اتباع دو کشور. در فصل نوين مناسبات، همکاري‌هاي ممتاز رقم خواهد خورد.» در اين توييت از همکاري‌هاي دفاعي سخني گفته نشده و شايد هم تعمداً اين تسامح به کار رفته است. اما در زمينه ساختن دو نيروگاه هسته‌اي که به قرار اطلاع، توافق اوليه آن پيش از پايان ساخت نيروگاه بوشهر به عمل آمده بود، بايد چند نکته را يادآوري کرد. نخست اين که سازنده اين نيروگاه يک يا چند شرکت خصوصي روسي هستند و تحقق پروژه‌اي در اين سطح و با هزينه چند ميليارد دلاري بايد با زمان‌بندي مشخصي صورت گيرد که ساخت اين دو راکتور هم به سرنوشت تأخيري راکتور نيروگاه بوشهر دچار نشود. البته قسط‌بندي پرداخت‌ها و انجام به موقع تعهدات مالي از سوي سازمان انرژي اتمي ايران فقط يک سوي تحقق به‌موقع ساخت دو راکتور است و سوي ديگر آن اراده دولت روسيه در واداشتن اين شرکت‌ها به انجام تعهد متقابل خود. دومين نکته قابل توجه در توافق ساخت اين نيروگاه جديد اين است که بدون انجام تشريفات، مناقصه بين‌المللي انجام شده که طرف روسي را از امتياز خاصي برخوردار مي‌کند. روس‌ها بايد در ازاء اين امتياز، ساخت دو راکتور را به موقع به پايان

‌برسانند و سوخت آن را نيز در زمان مقرر تأمين کنند و راه‌اندازي آن را هم با همکاري متخصصان داخلي در زمان قيد شده محقق کنند. تأکيد وزير خارجه روي واژه «تسريع» شايد از اين بابت باشد. در سال‌هاي پيش از انقلاب هم آلمان‌ها بلافاصله بعد از عقد قرارداد ساخت دو راکتور بوشهر، کار را آغاز کردند در حالي که فرانسوي‌ها که قبل از آلمان‌ها قرار بود کار را در دارخوين شروع کنند و دو واحد راکتور را بسازند، تعلل کردند و در سال قبل از انقلاب شروع به کار کردند که با وقوع انقلاب، پروژه آنها محقق نشد.

ايران و روسيه توان توسعه همه‌جانبه همکاري در زمينه‌هاي مختلف در سطحي به مراتب بالاتر از تراز کنوني را دارند و خوشبختانه، هم آقاي رئيسي و هم آقاي پوتين به اين مهم اشاره کرده و گفته‌اند که براي ارتقاء اين همکاري‌ها تلاش خواهند کرد. يکي از اعضاي کميسيون خارجي و امنيت مجلس شوراي اسلامي هم در مصاحبه خود با شبکه دو سيما، از تنوع در سبد روابط خارجي ايران سخن گفته است. ذکر اين نکته اهميت دارد. مشارکت همزمان ايران در مانور نظامي در شمال اقيانوس هند با نيروي دريايي روسيه و چين، همزمان با انجام مذاکرات در وين شاهد اين تنوع‌سازي در سياست خارجي ايران است. طبعاً وقتي مذاکرات به نتيجه برسد و وضعيت روابط کشور ما با اروپا و امريکا به حالت طبيعي برگردد، روابط خارجي ما نيز گسترش همه‌جانبه پيدا خواهد کرد و با حضور ديگر کشورهاي بزرگ در کنار چين و روسيه، عضويت اعضاي سبد سياست خارجي ايران متنوع‌تر مي‌شود. مقتضيات جغرافيايي- سياسي، تجربه تاريخي و خطر وابستگي تام و تمام به يکي از قطب‌بندي‌هاي ايجاد شده در روابط قدرت در منطقه و دنياي کنوني، ايجاب مي‌کند که کشور بزرگ ما که از دير باز مطمح نظر قدرت‌هاي بزرگ بوده است، بايد با حفظ تماميت ارضي و منافع ملي، با همه ممالک مؤثر در جهان کنوني روابط حسنه داشته باشد و تنها مانع در اين مسير اعمال نظر يا سياست سلطه‌طلبانه از سوي بعضي قدرت‌هاي بزرگ است که ايران را در ايجاد يا توسعه رابطه خارجي‌اش با چنين قدرت‌هايي برحذر مي‌دارد. از هر منظري به سفر آقاي رئيسي به کشور روسيه بنگريم، بايد انجام اين سفر را به فال نيک بگيريم و منتظر آثار مثبت آن در روابط متقابل باشيم.