عدالت اجتماعی بهمثابه موتور محرک رقابتهای سیاسی، فرهنگی، علمی، اجتماعی و اقتصادی، پیشران رشد و توسعه است، فیلسوفان سیاسی و اقتصاددانان در نظریههای خود در بحث عدالت اجتماعی همواره دلمشغولیهایی نسبت به رشد و توسعه جوامع داشتهاند، لذا الگوهای توسعه امروزه یکی از مباحث قابلتوجه و پرچالش هستند و غالباً مورد نقد و ارزیابی قرار میگیرند، عناصر بنیادی این الگوها را باید در عدالت، معنویت و عقلانیت رصد کرد، رشدی که در آن عدالت نباشد بهواقع پیشرفت نیست و توسعهای که معنویت ندارد از اصالت تهی است و عقلانیت عنصری است که راهبر عدالت بهسوی هدف است، اگر شاخصهای عدالت اجتماعی به همراه معنویت باشد هم حقوق شهروندی در آن به شایستگی ادا میشود و هم حرکت به سمت توسعه و پیشرفت همهجانبه رقم میخورد ازآنجائیکه عدالت در همهی جوامع، فضیلتی اخلاقی است و همهی افراد فارغ از گرایشهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعیشان ویژگیهای عدالت یعنی برابری و آزادی را بهعنوان اصلی مهم برمیگزینند.
علیالقاعده به نظر میرسد دغدغه هر نظام سیاسی برای توسعه و رشد اینگونه است: عدالت اجتماعی از حالت مزاحم به عامل مولد و محرک رشد تغییر جایگاه داده و با مقولاتی نظیر اعتلای فرهنگی، علمی و رشد سیاسی و اقتصادی یک نظام هماهنگ و موافق گردد، لذا نظام تدبیر برای سازگاری عدالت اجتماعی و توسعه باید در پخش و توزیع منصفانه مواهب، منافع، ثروت، قدرت و وظایف در میان مردم، سهم بری و برخورداری افراد را مدنظر قرار داده و تناسب میان دادههای افراد و ستاندههای آنان را مبتنی بر پیامدهایی همچون آرامش، آسایش، زیست مسالمتآمیز، مدارا، صلح، شادی و نشاط، امید و رفاه و کاهش درد و رنج انسانها بداند.
ازاینرو عدالت اجتماعی یک امر همهجانبه برای توسعه بوده و ضرورت این امر تا بدان حد است که نبود آن به انجام وظایف ابنای جامعه لطمه زده و فساد در جامعه فراگیر میشود؛ لذا اگر بافت عدالت اجتماعی و سازگاری آن با توسعه دچار ابهام معنایی گردد فرصتی را برای برخی از سیاستمداران فراهم میکند تا با افکار عمومی تجارت کرده و اخلاقگرایی منفعتطلبانه و ریاکاری فرهنگی و چرخندگی سیاسی و تملق و بردگی را که آفت توسعه میباشد باسیاستهای خودمحورانه و بیپشتوانه ترویج نمایند.
محمدعلی نوبخت