کارگاه داستان‌نویسی استاد محمدرضا سرشار برگزار شد
کارگاه داستان‌نویسی استاد محمدرضا سرشار برگزار شد

به گزارش ندای تجن- صبح روز پنج شنبه 25آبان ماه سال جاری کارگاه داستان نویسی با حضور استاد محمدرضا سرشار نویسنده معاصر که صدای او را با قصه های ظهر جمعه می شناسیم در محل کتابخانه شهیدان نجاریان بابل برگزار شد. در این کارگاه علاقه مندان به نویسندگی ،نویسندگان و فیلمنامه نویسان و تعدادی از […]

به گزارش ندای تجن- صبح روز پنج شنبه 25آبان ماه سال جاری کارگاه داستان نویسی با حضور استاد محمدرضا سرشار نویسنده معاصر که صدای او را با قصه های ظهر جمعه می شناسیم در محل کتابخانه شهیدان نجاریان بابل برگزار شد.

در این کارگاه علاقه مندان به نویسندگی ،نویسندگان و فیلمنامه نویسان و تعدادی از اعضای شورای شهر بابل حضور داشتند.

استاد محمدرضا سرشار درباره خاطرات دوران کودکی خود گفت که مطالعه را در دامان خانواده آموخته است و کتاب خوانی شبانه از عادات زندگی روزمره خانواده بود.

وی بیان کرد: درگذشته اوقات فراغت مردم بسیار بود؛ بنابراین رادیو شروع به کارکرد تا بخشی از این فراغت را با اخبار پر کند و در سال 1311 تقریبا دو هفته پس از شروع به کار رادیو قصه ظهر جمعه نیز آغاز به کار کرد.

سرشار با بیان اینکه در طول این مدت برنامه قصه ظهر جمعه گویندگان بسیاری داشت، افزود: از تاریخ 22 بهمن سال 1360 به عنوان گوینده برنامه قصه ظهر جمعه شروع به اجرا کردم که به مدت 24سال فعالیت داشتم و در سال 1384خودم استعفا دادم.

این هنرمند  علت کناره‌گیری خود از حضور در برنامه قصه ظهر جمعه را باز کردن فضایی  برای جوان‌ترها اعلام کرد.

وی با بیان اینکه در کلاس پنجم ابتدایی نخستین داستان خود را نوشته است، افزود:در همه هنرها شروع با کپی برداری است؛او نیز نخستین کار جدی خود را در دوره سپاهی دانش با عنوان داستان «خرگوش» که در حوزه ادبیات کودک و نوجوان بود به نگارش درآورد که از سوی مسئولان تقدیر شد

سرشار 4کتاب پیش از انقلاب به واسطه دوستانش به چاپ رساند که هنوز هم در حال چاپ مجدد است.

وی نویسنده معاصر بابلی «مهدی کردفیروزجایی» را به عنوان یک استاد برای نویسندگان استان نام برد که می تواند در نگارش داستان هایی با موضوع بومی و محلی به علاقه مندان به نویسندگی کمک کند.

سرشار نویسندگی را به عنوان مهارتی قابل آموختن تعریف کرد که عواملی از قبیل هوش، حساسیت و قدرت حواس پنجگانه برروی آن تاثیرگذار است.

این نویسنده در ادامه پیرامون این موضوع که ریشه‌های ایرانی داستان‌نویسی و ادبیات داستانی چه کمکی به داشتن داستان ملی می‌کند صحبت کرد و گفت: خانواده بشر یکی است و همه ما از یک پدر مادر با نام آدم و حوا زاده شدیم و خدا این‌گونه جهان را پدید آورد که پس از تکثیر انسان‌ها در روی زمین منتشر شوند و زبان و فرهنگ و.تغییر کرد.

سرشار با بیان اینکه انسان دارای دو بعد ظاهری که بخش اکتسابی است و بعد سرشت که برای همه یکی است هستند، ادامه داد: نخستین گونه شکل‌گرفته در فرهنگ ما کهن اسطوره بود که از دل آن حماسه درمی‌آید.

وی عقیده دارد که اساتید در همه جای دنیا وجوه مشترک دارند و برخی از نمادهای اسطوره ایی نمادهای تصویری هستند؛ ما نمی‌توانیم منکر تفاوت‌های فرهنگی شویم که بخشی هم تفاوت اعتقادی است و ادبیات‌معاصر فرزند ادبیات قدیم است که به‌روز شده است.

سرشار اسطوره ها را از لحاظ موضوعی دارای 3بخش اعلام کرد که در بخش نخست اسطوره به پرسش‌های هستی شناسی و فلسفی پاسخ می دهد مانند ما از کجا آمدیم و به کجا می رویم.

وی ادامه داد:در بخش دوم اسطوره علت شناختی مطرح می شود و بخش سوم نیز به اسطوره های ملی مانند رستم می‌پردازند؛ در حال حاضر کشورهای غربی از اسطوره‌های بخش نخست در فیلم‌های خود استفاده می کنند.

این نویسنده با بیان اینکه پژوهشگران سابقه 6 هزار ساله برای ادبیات ایران ذکر می کنند، اضافه کرد:ایران از جمله کشورهایی است که ادبیات کهن دارد و در زمینه شعر و داستان فوق العاده پرسابقه هستیم.

وی افزود: برای کمک به داشتن داستان ملی در نخستین قدم باید با متون کهن ادبیات مأنوس شویم و بخوانیم و بعد پژوهشگران عناصر خاص را دربیاورند و به اهل‌قلم و ادبیات معرفی کنند؛ در واقع بهتر است جهانی بیندیشیم و منطقه‌ای عمل کنیم.

سرشار با بیان اینکه تعابیری که از قصه و داستان داریم متفاوت است، گفت: قصه در شکل عمومی ترجمه داستان است؛ اما آن چه که از قرآن برمی‌آید قصه همان تعریف فورستر یعنی نقل حوادث به ترتیب زمان است.

این نویسنده افزود: وقتی سلسله رویدادهایی که شخصیت‌محوری داشته باشد را بیان کنیم قصه می‌شود، افزود: عصاره معنای قصه در قرآن پی‌جویی یا تعقیب است؛ یکی از عناصر داستان یا نمایش« پیرنگ» است و درواقع ستون فقرات قصه است ووقتی رابطه علت و معلولی را به قصه اضافه کنیم به پیرنگ تبدیل می شود.

وی با بیان اینکه پیرنگ نیاز به راز نیز دارد، گفت:با جابجایی رویداها می توانیم راز ایجاد کنیم، از طرفی در قصه ما ادامه را جویا می شویم اما در داستان چرایی را می پرسیم.

سرشار داستان را اینگونه تعریف کرد که از درگیر ساختن شخصیت تا ایجاد کشمکش و مشخص‌شدن نتیجه نهایی درگیری یا کشمکش را شامل می‌شود و افزود: هر داستان از جایی شروع می‌شود که قصه روزمره قهرمان آن از حالت تعادل خارج شود.

وی در ادامه به سؤالات حاضران پیرامون زاویه دید و نحوه نوشتن و به پایان رساندن داستان پاسخ داد.