يادداشت/به مناسبت سالروز درگذشت زنده‌ياد جلال آل احمد در 18 شهريور
يادداشت/به مناسبت سالروز درگذشت زنده‌ياد جلال آل احمد در 18 شهريور

محمدحسين دانايي‌/روزنامه اطلاعات:زنده‌ياد جلال آل ¬احمد، نويسندة نامدار معاصر، در آذر 1302 در تهران به دنيا آمد و در شهريور 1348 در اسالم گيلان از دنيا رفت.‌ او که يکي از فعالان و پيشگامان حوزة هنر و ادبيات در تاريخ معاصر بود، اطلاعات و نظريات موشکافانة خود دربارة ماهيت زيست روشنفکري و نقش اجتماعي روشنفکران […]

محمدحسين دانايي‌/روزنامه اطلاعات:زنده‌ياد جلال آل ¬احمد، نويسندة نامدار معاصر، در آذر 1302 در تهران به دنيا آمد و در شهريور 1348 در اسالم گيلان از دنيا رفت.‌

او که يکي از فعالان و پيشگامان حوزة هنر و ادبيات در تاريخ معاصر بود، اطلاعات و نظريات موشکافانة خود دربارة ماهيت زيست روشنفکري و نقش اجتماعي روشنفکران در يک قرن اخير ايران و جهان را در کتابي تحت عنوان «در خدمت و خيانت روشنفکران» تدوين کرده و شرايط و ضوابط لازم براي حضور در فضاي روشنفکري را برشمرده است. مطابق نظر او، آزادانديشي، داشتن ديد و تفکر انتقادي، شجاعت براي بيان حقايق، توان چون و چراکردن و نوگرايي، از جمله عناصر لازم براي روشنفکري هستند و روشنفکر واقعي کسي است که از انجماد و انسداد فکري و جزميت، گريزان باشد و با جستجوي مداوم، به بررسي افق‌هاي تازه بپردازد؛ به اميد دست يافتن به شناخت و فهم دقيق‌تر از جهان که لازمة تحقق زندگي بهتر است. ‌

مرحوم آل‌احمد سپس کارنامه جريان روشنفکري ايران در يک قرن اخير را مورد ارزيابي و آسيب‌شناسي قرار داده و دو علت اصلي ناکامي اين جريان را به شرح زير شناسايي کرده ¬است: ‌

1)عدم استقلال فکري و وابستگي به آبشخورهايي در خارج از حوزة تمدن و فرهنگ ملي. اين نقطه ضعف باعث شده‌است که جريان روشنفکري کشور از لحاظ تبارشناسي، موجودي بيگانه و متاعي وارداتي به‌شمار آيد و در نتيجه، روشنفکران در موضعي شکننده و آسيب‌پذير قرارگيرند؛ به نحوي‌که مخالفان بتوانند آنها را به راحتي به غربزدگي و فرنگيمآبي متهم کنند و در مراحل حادتر بعدي، به جاسوسي و نفوذي بودن و ستون پنجم و غيره.‌

2)عدم استقلال معيشتي و نيازمندبودن به حمايت‌هاي مالي مراکز و کانون‌هايي در خارج از حوز? مشاغل عرفي روشنفکري. مهم‌ترين مراکزي هم که به طور سنتي منبع تغذيه، يا به قول مرحوم آل‌احمد «تعليف»! روشنفکران ايراني مي‌شده‌اند و هنوز هم مي‌شوند، نهادها و کانون‌هاي حکومتي يا بنگاه‌هاي اقتصادي بزرگ بوده و هستند. اين نقطه ضعف هم باعث شده‌است که جريان روشنفکري به عنوان عامل و دست‌نشاند? کانون‌هاي قدرت و ثروت شناخته شود و از پايگاه مردمي محروم بماند.‌

اما از طرف ديگر، جريان روشنفکري کشور از يک نقطة قوت قابل توجه نيز برخوردار است و آن‌هم سنت «انتقاد از خود» است. لازم به يادآوري است که چون خاستگاه بخش قابل توجهي از جريان روشنفکري کشور در دهه‌هاي بيست تا چهل شمسي، گرايش‌هاي چپ و تعاليم مکاتب مارکسيست- لنينيستي بود، لذا سنت «انتقاد از خود» به عنوان يکي از آموزه‌هاي مکاتب مزبور در شاکلة جريان روشنفکري کشور نفوذ کرده و نهادينه شده است. قوي‌ترين شاهد و دليل اين پيشينه، کتاب انتقادي «در خدمت و خيانت روشنفکران» است؛ کتابي نوشته شده توسط کسي که گرچه خودش سال‌هاي سال پرچمدار جريان روشنفکري کشور بود، با وجود اين، از «انتقاد از خود» غافل نماند و با ارزيابي و آسيب‌شناسي اين جريان، ميراث گرانقدري براي نسل‌هاي بعدي باقي گذاشت.‌

اين کتاب علاوه بر ارزش‌هاي تحقيقي- تحليلي تئوريک و تاريخي، قابليت‌هاي کاربردي خوبي هم دارد و حاوي درس‌هاي گرانبهايي است دربارة روشن بيني، آزادانديشي و مسؤوليت‌پذيري هنرمندان و اهل قلم و در نتيجه، مي‌تواند الگوي خوبي باشد براي اينکه جريان روشنفکري کشور پس از تجربة شکست‌هاي متعدد در دهه ‌هاي اخير، بر اساس اين الگو خودش را مورد نقد و ارزيابي قرار دهد و بکوشد تا از يک طرف، عنصر آزادي انديشه و استقلال رأي را به عنوان هستة بنيادين نهضت روشنفکري کشور مد نظر قرار دهد و از طرف ديگر، ضمن دوري از تجمل‌گرايي و رفاه اشرافي، مردم و منافع ملي را به عنوان هدف غايي خويش تعيين کند تا با اتکاي بر اين دو پاية استوار، از مهلکة کنوني خلاصي يابد و به‌تدريج به‌عنوان يک جريان مرجع و تاريخ‌ساز وارد ميدان رقابت‌هاي سياسي- اجتماعي شود و نقش و رسالت تاريخي خود را ايفا کند.